۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

روش های تفکر

جهان ما جهان ناشناخته هاست؛ ناشناخته هایی که به واسطه علم بشری دائماً در حال بر طرف شدن است؛ اما هنوز آنچه که می دانیم نسبت به آنچه که نمی دانیم، چندان قابل قیاس نیست و کماکان بشر باید به جستجو و روشن گری اش ادامه دهد.
انسان تعالی گراست و به دنبال تحقق جایگاه بالاتری در زندگی و شناخت هرچه بیشتر خویش است. تاریکی و ناشناخته های جهان هرگز نمی تواند مانعی در برابر حرکت اوشود. لذا به کارگیری تفکر می تواند عاملی برای کاهش تاریکی جهان باشد؛ اما شناختی که از راه تفکر حاصل می شود به تنهایی کافی نیست و حتی چه بسا گمراه کننده نیز باشد. با تفکر ما خواهیم فهمید که در اطرافمان چه می گذرد اما نمی توانیم متوجه شویم که ورای این ناشناخته ها چه می گذرد. چه بسا در اعماق تاریکی دشمنی به قصد ما به کمین نشسته و ما او را با یک دوست اشتباه بگیریم و نسبت به او واکنشی نشان ندهیم. نقصی که در شناخت حاصل از تفکر است بنا به چند دلیل است؛ اول اینکه تفکر از طریق ذهن صورت می پذیرد و در موارد غیر ذهنی نمی توان به درستی اندیشید و به استنتاج و نتیجه کاملاً قطعی رسید. دوم این که ذهن حتی در موضوعات تفکری نیز به علت جزء نگری و توجه محدودش که لازمه فعالیت هایش است. بنابر نظر روانشناسان شناختی، خطا برای ذهن مانند دود در اتومبیل های سوخت فسیلی اجتناب ناپذیر است.
داشتن اعتماد مطلق به تفکر کاری غیر عقلانی است؛ حتی اگر خطاهای تفکر تنها 5 درصد باشد. در صورتیکه خطاهای تفکر بسیار بیش از اینهاست. تنها بر تفکر تکیه داشتن باعث توقف حرکت بشر می شود همانطور که تا کنون نیز سیر حرکت، تعالی و پیشرفت بشر به واسطه تفکر نبوده است. بنابراین لازم است که بشر بر اسرار نیز تکیه زده و در راه حرکت خویش از این امکان نیز برخوردار گردد. يعني يك پاي انسان در حركت تفكر است و پاي ديگرش تكيه بر اسرار و ناشناختني ها . تكيه بر نا شناخته ها باعث مي شود كه احتمال دخيل شدن خيلي از مسايل كه اكنون از نظر او پنهان مانده فراهم شود؛ مثلاً وقتی با تفكر به واقعیتی واقف می شود (که از آن منظر درست هم هست) چون همه جهان ها به هم مرتبطند ممکن است از منظر دیگر موضوع چیز دیگری باشد. آنچه كه الان درخت دیده می شود و در واقعيت هم يك درخت است , شايد سرحد يك مرز باشد كه اگر کسی به آن نزديك شود و گذر كند منجر به آن شود كه به او تيراندزي شود .
بشر نياز به تفكري كل نگر دارد تا از همه جوانب (كامل انديشي) به مسايل نظر اندازد و بر اين مبنا عمل كند .
اين تفكر كل نگر با آنچه كه در تفكر متعارف به نام تفكر سيستميك ناميده مي شود تفاوت دارد. اين تفكر كل نگر همه مسايل را شامل مي شود، چه مسايل مربوط به تفكر و چه مسايل وراي تفكر مانند رويا و احساس.
لازم به توضیح است که جریان تفکر یک محور بیشتر ندارد و آن هم پرسشگري و تلاش در راه پاسخ به آن است.
اما این جریان پرسش و پاسخ در شرايط مختلف، ويژگي هاي مختلفي پيدا مي كند، مانند شخصي كه وقتي لباس هاي مختلفي مي پوشد داراي خصوصيات مختلف مي شود. مثلاً وقتي كه لباس قرمز مي پوشد هيجاني مي شود و وقتي لباس سبز مي پوشد آرامش پيدا مي كند و منعطف مي شود. ولي آن شخص در هر حال يكي است و به بیماری روانی چند شخصیتی مبتلا نیست ولي به واسطه پوشيدن لباس هاي به رنگ هاي گوناگون خصوصيات وي نيز عوض مي شود .
از جمله مواردی که منجر به تغییر جریان پرسش و پاسخ می شود، عقايد و نگرش هاست. مثلاً دو متفكر با دو عقيده و نگرش گوناگون مي توانند يكسري سئوالاتي را بپرسند ولی وقتی که یک نفر دیگر با عقایدی متفاوت با آن دو به این جمع اضافه می شود، اين سئوالات روند دیگری به خود می گیرد به گونه ای که هر سه نفر را در بر گیرد.
در اينجا به 5 شكل تفكر اشاره مي شود كه تفكر در هر كدام از اين اشكال كه ظاهر شود، ويژگي هاي مخصوص خود را پيدا مي كند ( البته اشكال تفكر به اين 5 عدد ختم نمي شود و تفكر داراي اشكال ديگري نيز هست ) .
اين اشكال عبارتند از :
- تفكر W .
- تفكر V .
- تفكر X .
- تفكر Y .
- تفكر Z .
تفكر W به دنبال آن است كه وضع موجود را حفظ و گسترش دهد . تفكر W از نوآوري , بداعت و تحول گريزان است زيرا مرگ خود را در آن مي بيند . بسياري از سياستمداران , صاحبان ثروت و قدرت اين نوع تفكر بهره مندند . تفكر W برخواسته از منيت است و به رفاه و آسايش جسم علاقه مند است . تفكر W اگر يك راه حل ارايه دهد آن راه حل منجر به 10 مشكل ديگر مي شود. امروزه نظام سرمايه داري , ارتباطات ( ماهواره و اينترنت) و تبليغات در خدمت نظام تفكري W است.
تفكر V به دنبال نوآوري، بداعت، ساختارشكني و تحول است. بسياري از رهبران، مخترعان و دانشمندان از اين نوع تفكر برخوردار بودند. البته ممكن است كه انقلابيون با كمك تفكر V ر‍‍ژيم سياسي را بشكند و نظام ديگري جايگزين آن سازد ولي افراد بعد از او بيايند و با تفكر W به فكر حفظ وضع ايجاد شده باشند .
سردمداران كليسا در دوران قرون وسطي از تفكر W برخوردار بودند ولي در دوره رنسانس تفكر V آمد و خواستار تحول در بسياري چيزها شد. روشنفكران اين دوره تعاريف جديدي ازعلو م و مدنيت آوردند و از اين رو بين آنها و سردمداران كليسا نزاع و درگيري بود. حتي سردمداران كليسا روشنفكران را به سختي شكنجه مي دادند تا دست از عقايد خود بردارند. دادگاه تفتيش عقايد گاليله از جمله اين موارد است.
مخترعان، مكتشفان و دانشمندان همه بر اساس اين نوع تفكر عمل كرده اند.
تفكر X حقيقت گراست، ولي از زاويه ماورايي و معنا گرايي به موضوع وارد مي شود .
تفكر Y هم حقيقت گراست ولي از زاويه زميني و ظاهري وارد موضوع مي شود .
تفكر Z نقطه فصل مشترك تفكر X و Y است، جايي كه تفكر X و Y با هم متفق مي شوند و با يكديگر دست مي دهند.
براي روشن شدن و فهم بهتر اشكال گوناگون تفكر، ببينيم كه هر كدام از اشكال تفكر چگونه به حل مسئله محيط زيست مي پردازند :
تفكر W : محدود كردن تردد ماشينها به روزهاي زوج و فرد.
تفكر V : سيستم حمل ونقل تغيير كند و به جاي ماشين از دوچرخه استفاده شود. مردم به جاي رفتن به سركار، كارشان را در منزل انجام دهند تا تردد كمتر شود.
تفكر Y : رئيس جمهور و قوانين عوض شوند و كساني بر سركار بيايند كه به محيط زيست علاقه مندند. خودآگاهي مردم بالا رود تا رئيس جمهور و نمايندگان مجلسي انتخاب كنند كه طرفدار محيط زيست هستند.
تفكر X : علت تخريب محيط زيست آن است كه انسان ها ارتباطشان را با طبيعت قطع كرده اند. اگر هر كس در اتاقش گياهي را پرورش دهد و براي آن زحمت بكشد، ديگر به خودش اجازه نمي دهد كه در برابر كندن درخت، بي تفاوت بنشيند.
همان طور كه در مثال آمده تفكر W اصلاً نمي خواهد وضع موجود به هم بخورد و تنها به پانسمان زخم ها
مي پردازد . قسمت اعظم تفكر بشر کنونی از تفكر W است. البته تفكر W مطلقاً بد نيست و كاربردهاي خودش را دارد. مواردي كه تغييرپذير نيستند و با گذر زمان عوض نمي شوند و به كليت وجود انسان بر مي گردند، مي تواند با تفكر W پرداخته شوند. مثلاً تمام پيامبران نجات انسان را در ايمان ديده اند و تمام اساتيد بعد از اين هم نجات را در ايمان خواهند گفت. پس در اين مورد مي توان تفكري W داشت و نياز به نوآوري در اين زمينه نيست چون هدر رفتن انرژي است. ولي در مواردي كه تغييرپذير است و با عوض شدن شرايط دچار دگرگوني مي شود بايد با ساير اشكال تفكر پرداخته شود .
- روش های تفکر بر اساس شنیده هایی از استاد ایلیا در بالا بیان شده اند.

۲ نظر:

m.panahi گفت...

با عرض سلام وتشکر
در صورت امکان در مورد تفکر موازی- قرینه ای و... توضیح بیشتری بدهید

rastin گفت...

مطالب فوق العاده جالب وارزنده است

آیاامکان استفاده از مطالب شمادر وبلاگ ایلیا متفکر بزرگ هست یا خیر؟
www.iliya-motefaker.blogfa.com